به گزارش راهبرد معاصر، در نگرش راهبردی رژیم صهیونیستی هیچ تهدیدی هشدار آمیزتر از بلندپروازی های ادعایی ایران و توسعه توانمندی های نظامی آن در همسایگی این رژیم به ویژه در سال های اخیر تعریف نشده است.
طراحان استراتژیک در اراضی اشغالی معتقدند خطری فراتر از جاه طلبی های ایران در عرصه نظامی برای صهیونیست ها در دنیای کنونی متصور نیست. صهیونیست ها طیف این تهدیدها را ترکیبی از تهدیدهای فوری تا میان مدت در جبهه نظامی در سوریه، لبنان و عراق می دانند که اگر به ادعای آنها تهدیدهای حماس در غزه و تهدیدات بلندمدت تسلیحات اتمی به آن افزون گردد، اهمیت و فوریت این تهدیدها بیشتر نمایان می شود.
یک رسانه صهیونیستی با اذعان به توانمندی ایران در عرصه موشکی، در تحلیلی از زبان یکی از ژنرال های سابق ارتش رژیم صهیونیستی می نویسد: در حالی که ایران به آرامی و بی سرو صدا در حال محاصره اسرائیل است، سران تلآویو در برابر این تهدید که موجودیت آن را نشانه رفته، در خواب خوش هستند.
روزنامه هاآرتص در نوشتاری به قلم یتژاگ بریک، از سرلشگران ارتش رژیم صهیونیستی چاره ای جز اذغان به قابلیت های رو به رشد موشکی ایران نمی بیند و آن را زنگ خطری برای موجودیت این رژیم می داند.
بریک، که در فاصله سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۹در خدمت ارتش رژیم صهیونیستی بوده، توانمندی های ایران در عرصه موشک های بالستیک را هشداری برای سران رژیم صهیونیستی می داند و معتقد است که ایران به کمک نیروهای حزبالله در لبنان و حماس و جهاد اسلامی در غزه، انصارالله در یمن، عراق و سوریه، سراسر اراضی اشغالی را با بیش از ۲۰۰ هزار موشک دور برد و کوتاه برد بالستیک هدف قرار داده است. این درحالی است که ارتش اسرائیل فاقد آمادگی لازم برای مقابله با چنین تهدیدی است.
رژیم صهیونیسیت در دام حلقه محاصره پنجگانه ایران
سرلشگر صهیونیستی در این نوشتار که به وضوح از نگرانی او در قبال دستاوردهای نظامی ایران حکایت دارد، تاکید می کند ایران چراغ خاموش از طریق گروه های نیابتی خود و در مناطق پنجگانه حلقه محاصره اسرائیل را تنگتر می کند. در عین حال ایران از این زیرکی برخوردار است که تا پیش از تکمیل این فرایند از درگیری آشکار حذر کند. در آن سوی ماجرا سران صهیونیست قرار دارند که در حالی که موجودیت این رژیم در معرض خطری حیاتی قرار گرفته در خواب بی خبری به سر می برند.
هاآرتص نوشتار خود را با این ادعا آغاز می کند: نزدیک به یک دهه است که ایران سودای استقرار شمار فزاینده ای از موشک های خود را در اطراف اراضی اشغالی از ۵ نقطه راهبردی مختلف در لبنان، غزه، یمن، سوریه و عراق در سر می پروراند.
ژنرال صهیونیست در تحلیل خود آورده است: مراکز مسکونی مهم و اهداف استراتژیک و زیر ساخت های حیاتی دفاعی و غیرنظامی رژیم صهیونیستی مشتمل بر شبکه های انرژی، منابع طبیعی، برق، سوخت و گاز طبیعی، حمل و نقل، ارتباطات و تاسیسات بهداشتی براحتی در سیبل هدف بیش از ۲۰۰ هزار موشک ایرانی قرار دارند.
این نظامی ارشد صهیونیست بر این باور است خطر ناشی از موشک های فوق پیشرفته ایران، اراضی اشغالی را به «در معرض تهدیدترین» نقطه جهان بدل کرده است. او می گوید با وجودی که بیش از یک دهه از استقرار وحشت آفرین این موشک ها در اطراف ما می گذرد، رهبری سیاسی و امنیتی اسرائیل در خواب عمیقی به سر می برد. آنها نه نیروی نظامی و نه به طور کلی اسرائیل را برای تهدیدی ناگزیر که در مقابل چشمان ما قرار دارد، آماده نکرده و نه حتی قابلیت آمادگی و حضانت از خود در مقابل خطر بارش هزاران موشک بالستیک را دارند.
تجاوز هوایی صهیونیست ها به سوریه: قطره ای در برابر اقیانوس توانمندی نظامی ایران
بریک در یادداشت خود با زیر سوال بردن رویکرد سران رژیم صهیونیستی می نویسد از آن زمان تاکنون اهتمام سران اسرائیل بر این بوده تا با آنچه به قول آنها «مبارزات در فواصل جنگ» گفته می شود، مقابله کنند. این مبارزات در زمان تجاوزهای هوایی صهیونیست ها علیه اهدافی در خاک سوریه به منظور جلوگیری از تقویت حضور ایران در این کشور شکل گرفته است.
این تحلیلگر صهیونیست حملات هوایی رژیم صهیونیستی به آنچه را به ادعای این رژیم مواضع ایران در سوریه خونده میشود از نقطه نظر اهمیت، «قطره ای در مقابل یک اقیانوس» توصیف می کند. بریک اذعان می کند این حملات نه توانسته قدرت بازدارندگی در مقابل ایران ایجاد کند و نه توان آن را داشته تا مانع از ادامه اجرای پروژه های موشکی پرتابه های دقیق زن از سوی حزب الله لبنان شود.
هاآرتص به نقل از سرلشگر صهیونیست اذعان می کند که این حملات تنها افکار عمومی صهیونیست ها را فریب داده و این تصور را برای آنها ایجاد می کند که ما کنترل اوضاع را در اختیار داریم. اما در حقیقت این طور نیست.
تاریخ تکرار می شود
بریک نوشتار خود را اینگونه می دهد: حس می کنم تاریخ در حال تکرار است. حملات هوایی ما در سوریه برای من یادآور جنگ هوایی است که در سال ۱۹۷۳ یک ماه پیش از وقوع جنگ «یوم کیپور» در مرز اسرائیل و سوریه، بوقوع پیوست. در آن نبرد اسرائیل ۱۲ جنگنده میگ سوریه را ساقط کرد و تنها یکی از جنگنده های خود را از دست داد. اسرائیلی ها پیروزی ما در این نبرد را جشن گرفتند و به این باور رسیدند که ما ارتشی داریم که هیچ قدرتی از پس آن برنمی آید.
در ادامه روایت بریک آمده است: یک ماه پس از آن نبرد بود که جنگ کپیور آغاز شد. در آن جنگ ما بهای سنگینی غرور و خود بزرگ بینی مان را پرداختیم. احساس می کنم امروز در شرایط مشابهی قرار داریم. حملات هوایی ما در سوریه همانطور که پیشتر گفته شد، تاثیرش به اندازه افتادن قطره ای در اقیانوس است و این همان چیزی است که توجه سران سیاسی و امنیتی ما را از موضوع اصلی منحرف می کند و آن مسئله ای نیست غیر از آماده سازی گسترده نیروهای ارتش و جبهه داخلی در مقابل تهدیدی رو به رشد آنهم در بیخ گوش ما، که موجودیت اسرائیل را هدف گرفته است.
به باور این نظامی ارشد صهیونیست، سالهای سال است که نظامیان ارتش رژیم صهیونیستی عمده زمان خود را به جای آنکه صرف آمادگی برای جنگ بعدی نمایند، معطوف به مبارزات بین دو جنگ کرده اند. بریک از این کار به عنوان کمک اسرائیل به ایران تعبیر می کند و مدعی می شود که ایران زمانی که مواضع و زیرساخت هایشان در سوریه هدف قرار می گیرد، عمدتا پاسخ سختی به این حملات نمی دهد. او هدف ایرانی ها را از چنین کاری را خواب کردن اسرائیل می داند، تا بتواند بی سر و صدا هدف اساسی خود برای تنگ تر کردن حلقه محاصره موشکی اسرائیل را به نحوی شایسته و در خفا به اتمام برساند. وی می گوید در نتیجه ایرانی ها پیش از نهایی کردن این مهم، از ایجاد تنش یا سروصدا اجتناب می کنند. آنها منتظرند تا زمان موعد فرا برسد و صبوری آنها در این زمینه بسیار زیاد است.
خواب خوش صهیونیست ها که تعبیر نخواهد شد
یادداشت نویس هاآرتص تحلیل خود را با استناد به اظهارات نفتالی بنت، در زمان تصدی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی ادامه می دهد و می نویسد او زمانی از خروج تدریجی ایرانیان از سوریه صحبت به میان آورد و همین اظهارات گواه روشنی بر اثربخشی تاکتیک پیشرفته ایرانی ها در فریب دادن سران ما است. ایرانی ها چنین اظهاراتی را از سوی مقامات ما کاملا پیش بینی می کنند و این درحالی است که نه تنها ایران در حال خروج از سوریه نیست، بلکه کنترل کاملی را در آنجا در اختیار دارد.
در ادامه یادداشت هاآرتص آمده است: سوریه و عراق به گذرگاه های طلایی ایران بدل شده که آن را به متحد دیرینه آن در لبنان متصل می کند. بریک در ادامه با اشاره به صحبت های اخیر دبیرکل حزب الله لبنان در خصوص اتمام پروژه موشک های نقطهزن متذکر می شود حتی اگر نصرالله در این خصوص اغراق کرده باشد بی تردید باید قبل از آنکه باران موشکی حزب الله بر سر اهداف استراتژیک، امنیتی و غیرنظامی و مراکز مسکونی ما فرود آید و اسرائیل را با ضربه ای مهلک دهه ها به عقب بکشاند، باید حرف های او بسیار جدی قلمداد کرد.
این نظامی کهنه کار صهیونیست معتقد است یک حمله قدرتمند از سوی ایران قطعا کافی است تا این کشور را به نتایج مطلوب خود درباره اسرائیل برساند. به ادعای بریک، تلاش ایرانی ها برای دستیابی به توانمندی هسته ای برای آنها به مفهوم ایجاد تعادل در هراس و وحشت میان تهران و تلآویو است. ایرانی ها معتقدند که سیل موشک های معمولی آنها بر سر اسرائیل می تواند به اندازه یک بمب اتمی برای اسرائیل زیان بار و جدی باشد. به ادعای این نظامی صهیونیست، اهتمام ایرانی ها به استفاده از این موشک ها و پایه ریزی حملات گسترده بر اساس آنها، در منظر جهانی نقض خطوط قرمز قوانین بین المللی در خصوص منع بکارگیری سلاح های اتمی انگاشته نمی شود.
یادداشت نویس هاآرتص به باور خود، تلاش ایران برای نیل به توانمندی هسته ای را حاوی این پیام برای رژیم صهیونیستی تعبیر می کند: «به شما اخطار داده شد. اگر شما از سلاح هسته ای علیه ایران استفاده کنید، قطعا مورد اصابت سلاح های ما از همین نوع قرار خواهید گرفت». در این معادله ای که از سوی ایران ترسیم شده، اسرائیل یک مشکل بسیار جدی دارد و آن اینست که هیچ راهکاری برای سه هزار نوع موشک مختلفی که می تواند روزانه آن هدف قرار دهد، ندارد، صدها موشک نقطهزنی که هر کدام حاوی صدها کیلو مواد منفجره هستند.
این تحلیلگر صهیونیست پیش بینی می کند موشک باران هر روزه شهرهای اسرائیل از تلآویو تا حیفا و قدس اشغالی و نیز هدف قرار گرفتن اهداف استراتژیک، امنیتی و غیر نظامی در اراضی اشغالی چیزی جز خسارات سنگین و غیر قابل تخمین برای آنها بر جا نخواهد گذاشت.
به باور تحلیلگر هاآرتص، ایرانی ها توازن هراس هسته ای میان خود و تلآویو را عامل بازدارنده توسل اسرائیل به سلاح اتمی علیه خود دانسته و همین به آنها برتری فوق العاده ای در قیاس با اسرائیل خواهد بخشید. به ادعای بریک، اگر ایران در گذشته بمب اتمی از کره شمالی خریداری می کرد یا در آینده چنین کاری کند، حتی پیش از تکمیل فرایند ساخت بمب اتمی خود، تعادل هراس بازدارنده را برای اسرائیل بوجود آورده است.
به گفته این تحلیلگر صهیونیست، شرایطی که پیش از این توصیف شد باید تصمیم گیرندگان سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی را ملزم به بررسی و ارزیابی دقیق آنچه در حال وقوع است، کند و بلافاصله در خصوص عملکرد کلی این رژیم و نیروهای نظامی خود برای پاسخ دهی به تهدیداتی که موجودیت آن را به آسانی هدف قرار می دهد، عمل کنند.
بریک می گوید چنین تصمیم گیری باید با تشکیل نهادهایی با قدرت قانونی در جهت تدوین یک راهبرد امنیتی و نیز تدابیر نظامی برای مواجهه با موشک باران احتمالی همراه باشد. وی همچنین به کابینه رژیم صهیونیستی توصیه می کند تا به دنبال تدابیری برای تقویت توانمندی های خود در میدان یک مبارزه واقعی باشد.
این نظامی صهیونیست می گوید رژیم صهیونیستی باید پول زیادی را صرف آماده سازی نیروهای نظامی و ارتش در ابعاد گوناگون کند. وی به بخشی از هدر رفت سرمایه گذاری چندین میلیون دلاری در عرصه نظامی به دلیل بی تدابیری فرماندهان صهیونیست یکی پس از دیگری اشاره می کند و آنها را تنها نمونه کوچکی از فهرست بلندبالایی سوء مدیریت در بخش نظامی اسرائیل می داند که قابل شمارش نیست.
بنا به گفته بریک، سران سیاسی رژیم صهیونیستی با اغماض در خصوص چنین اهمال کاری هایی به شدت تلاش دارند تا انتقادی متوجه ارتش و وزارت جنگ این رژیم نشود. این در حالی است که بر مبنای قانون، یافتن راهکاری برای رفع چنین نقض هایی در جهت بکارگیری بهینه بودجه وزارت جنگ به منظور تقویت قابلیت های نظامی رژیم صهیونیستی توصیه شده است./ باشگاه خبرنگاران